ساحل شمال ---------------- لینک دونی

Thursday, June 16, 2005

گزارشی از برگزاری تظاهرات :
اعتراض به مذاکرات سازمان جهانی کار( ILO ) ونهادهای ضد کارگری رژیم جمهوری اسلامی


دیروز 14 ژوئن برابر24 خرداد 1384 به دعوت ( ائتلاف بین المللی حمایت از کارگران ایران) تظاهراتی در مخالفت با مذاکرات سازمان جهانی کار با نمایندگان خودخوانده رژیم جمهوری اسلامی ( خانه کارگر , شوراهای اسلامی کار و وزارت کار ) که بهمراه گروهی از نمایندگان کارفرمایان و تشکل های آنان در نودو سومین اجلاس سالانه سازمان جهانی کار ( ILO ) شرکت کرده اند ، برگزار گردید . افزون بر150نفر از کشور های مختلف از ساعت 10/30 صبح تا ساعت 16/00 بعد از ظهر در شهرژنودر سوئیس در مقابل مقر سازمان جهانی کار در این حرکت اعتراضی شرکت داشتند .
تظاهر کنندگان اعلام داشتند که حسن صادقی و پرویز احمدی پنجکی از سرکردگان خانه کارگرو شوراهای اسلامی کار به عنوان اعضای طرف ایرانی شرکت کننده در این اجلاس ، در تاریخ 19/02/1384 در حمله به سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران مستقیما نقش داشته واین تعرض را هدایت کرده اند . همجنین فعالان این سندیکا را مورد ضرب و شتم شدید قرار داده و اموال سندیکا را سرقت ، تخریب و غارت نموده اند . تظاهر کنندگان خواستار اخراج نمایند گان رژیم جمهوری اسلامی و عدم شناسائی این ارگان های رژیم از سوی سازمان جهانی کار و انحلال وبر چیده شدن بساط این نهاد های دولتی و ضد کارگری شدند . تظاهر کنندگان خواهان تحریم انتخابات از سوی کارگران و مردم ایران بودند .
در ساعت 14از سوی تظاهر کنندگان هیاتی به همراه آقای یدالله خسرو شاهی یکی از فعالین کارگری و از نفتگران سابق برای بیان اعتراض و ارائه مدارک تعرض وتهاجم رژیم جمهوری اسلامی وسیاست های ضد کارگری آن در مقر سازمان جهانی کار به گفتگو و تبادل نظر پرداخت . پس ازخاتمه گفتگوهای هیات نمایندگی تظاهر کننذگان با سازمان جهانی کار ، گزارش نتیجه مذاکرات توسط هیئت به تظاهر کنندگان ارائه گردید.
تظاهرات در ساعت 16 با استماع گزارش هیئت با خواندن سرود انترناسیونال به کار خود پایان داد .
برگزاری تظاهرات اعتراض به ( ILO) و در حمایت از کارگران ایران با استقبال خوبی روبرو گردید . در طول برگزاری تظاهرات اعلامیه های سازمان ها ی سیاسی و کارگری و تشکل های پناهجوئی برای جمع تظاهر کننده خوانده شد .
تظاهر کننده ها از کمیته پیگیری ایجاد تشکل های آزاد کارگری و کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکل های مسقل کارگری ، هیت موسس احیای سندیکا کارگران شرکت واحد ، هیت موسسین سندیکای کارگری .حمایت کردند .
تظاهرات قطعنامه ای را مصوب نکرد .
تظاهر کنند گاندر حمایت از کارگران ایران پلاکارد ها ، تراکت هاو شعار ها و خواست های ذیل را اعلام داشتند .
کارگران کارگران اتحاد اتحاد , علیه سرمایه دار .
کارگران , زحمتکشان اتحاد اتحاد .
کارگر , دانشجو , معلم , پرستار , اتحاد اتحاد .
قانون کار ارتجاعی ملغا باید گردد .
آزادی تشکل حق ماست .
تحریم انتخابات , اجرا باید گردد .
قراداد موقت , ملغا باید گردد .
اعتصاب , اعتصاب حق ماست .
تشکل مستقل بدست کارگر ایجاد باید گردد .
خانه کارگر, شورای اسلامی کار منحل باید گردد .
صادقی و پنجکی محاکمه باید گردند .
خانه کارگر , شورای اسلامی کار از ( ILO) اخراج باید گردد .
انتخابات تحریم باید گردد .
جمهوری اسلامی سرنگون باید گردد .
کارگران جهان متحد شوید .
ما از از تشکل مستقل کارگران ایران حمایت می کنیم .
ما خواهان تنظیم قانون کار بدست کارگران وتشکل های مستقل آنها هستیم .

|| 11:02 AM

Wednesday, June 15, 2005

بيانيه مشترک سازمانهای جهاني مدافع حقوق بشر
معترضان زنداني را آزاد کنيد

سازمانهای بين المللي مدافع حقوق بشر امروز چهارشنبه ٢٥ خردادماه با انتشار بيانيه ای مشترک از جمهوری اسلامي ايران خواستند که زندانيان سياسي –عقيدتي، به ويژه آنان که نياز به درمان پزشکي دارند را فورا آزاد کند.

به گفته اين سازمانها اکبر گنجي، ناصر زرافشان، رضا عليجاني، تقي رحماني و هدی صابر تنها به دليل ديدگاههای سياسي و فعاليت های مسالمت آميز خود در پشت ميله های زندان بسر مي برند. مقامات ايران بايد آنها را فورا و بدون قيد و شرط آزاد کنند.

ديده بان حقوق بشر، عفو بين الملل، فدراسيون بين المللي حقوق بشر، گزارشگران بدون مرز به همراهي شيرين عبادی برنده ی جايژه ی صلح نوبل ٢٠٠٣ در باره ی سلامت و امنيت معترضان زنداني ابراز نگراني کردند.

اکبر گنجي و ناصر زرافشان از معترضان برجسته ی حکومت ايران هستند که از امکان معالجه پزشکي توسط متخصصان محروم هستند. دستگاه قضايي ايران درخواست مقامات زندان برای مرخصي آنها را نپذيرفته است.

اکبر گنجي در مقالات منتشر شده ی خود به دست داشتن مقامات حکومتي در قتلهای زنجيره ای روشنفکران و روزنامه نگاران پرداخته است. وی در ارديبهشت ماه ۱٣٧٩ دستگير و به اتهاماتي غير واقعي از جمله "اقدام بر عليه امنيت ملي" و برای شرکت در کنفرانس برلين به ٦ سال حبس محکوم شد. به گفته ی شيرين عبادی "تنها دليل زنداني شدن اکبر گنجي ابراز عقايد و انتقادات مسالمت آميز وی مي باشد. نحوه ی رفتار با او در زندان نقض جدی ابتدايي ترين موازين حقوق بشر است."

اکبر گنجي به بيماری آسم مبتلا و هم اکنون در زندان اوين و در سلول انفرادی بسر مي برد. وی از هر گونه تماس با خانواده و وکلاي اش محروم شده است. گنجي در ٩ خرداد ماه برای مدت کوتاهي به منظور درمان پزشکي آزاد اما در ٢٠ خرداد دوباره زنداني شد. به گفته ی همسرش، اکبر گنجي در بدو ورود به زندان دست به اعتصاب غذا زده است.

ناصر زرافشان وکيل دادگستری است و وکالت خانواده های روشنفکران و روزنامه نگاران به قتل رسيده توسط ماموران وزارت اطلاعات در ماجرای "قتل های زنجيره ای" را بر عهده دارد. در سال ۱٣٨۱ زرافشان در يک دادگاه نظامي ناعادلانه محاکمه و به جرم " افشای اسرار نظامي" به ٥ سال زندان محکوم شد.

ناصر زرافشان از بيماری کليوی رنج مي برد و نياز به معالجه فوری دارد. به گفته ی محمد علي دادخواه يکي از وکلای ايشان،" او از دسترسي به مداوای پزشکي توسط متخصصان محروم است." ناصر زرافشان در اعتراض به وضعيت خود از تاريخ ۱٧ خرداد اعتصاب غذا کرده است و سلامت وی هر روز بيشتر رو به وخامت مي رود.

محروميت زندانيان از معالجات پزشکي رفتاری بي رحمانه، غير انساني، و مجازاتي تحقير آميز به شمار مي رود. اعمال اين رفتار طبق قوانين ايران و ماده ٧ ميثاق بين المللي حقوق سياسي و مدني که به تصويب ايران هم رسيده است ممنوع است.

ديده بان حقوق بشر، عفو بين الملل، فدراسيون بين المللي حقوق بشر، گزارشگران بدون مرز به همراهي شيرين عبادی

مقامات ايران را مسئول امنيت و سلامت همه ی زندانيان سياسي و عقيدتي به ويژه اکبر گنجي و ناصر زرافشان مي داند.

|| 11:08 AM

Thursday, March 10, 2005

اسامی حمايت کنندگان از فراخوان "فعالين ايرانی دفاع از حقوق بشر در اروپا و آمريكای شمالی" تجمع در مقابل دفتر سازمان ملل ــ ژنو
زمان: 15 مارس 2005 ساعت :0014 / مكان: Place des Nations

كوشندگان حقوق بشر
وجدانهای بيدار سراسر جهان
61 مين نشست کميسيون حقوق بشر 14 مارس 2005 در ژنو آغاز به کار خواهد کرد.
"فعالين ايرانی دفاع از حقوق بشر در اروپا و آمريكای شمالی" از تمامی افرادی كه حقوق مصرحه در اعلاميه ی جهانی حقوق بشر در مورد آنها نقض شده است دعوت ميكند تا با حمايت از خواسته های زير در جهت تحقق مفاد اعلاميه جهانی حقوق بشر در ايران همگام شويم.
ما همراه با تمامی افرادی که در تاريخ سه شنبه 15 مارس 2005 در مقابل دفتر سازمان ملل در ژنو گرد می آييم و جملگی حمايت کنندگان اين فراخوان در ايران و خارج از ايران ازکميسيون حقوق بشر سازمان ملل طلب ميکنيم تا به فرياد حق پامال شدگان در جمهوری اسلامی ايران گوش فرا داده و

ــ نقض گسترده، مستمر و برنامه ريزی شده حقوق بشر در جمهوری اسلامی ايران را محکوم کنيد
ــ گزارشگر ويژه حقوق بشر سازمان ملل را به ايران اعزام کنيد

ــ نظارت دائمی سازمان ملل بر وضعيت حقوق بشر در ايران را مستقر کنيد.

ما معتقديم عملی شدن اين گامها در بهبود وضع اسفناک حقوق بشر در ايران موثر خواهد بود.

لطفا جهت اعلام حمايت و کسب اطلاعات بيشتر با شماره ها و يا ای ميل زير تماس بگيريد
آمريکای شمالی:
001 514 365 9212
001 514 369 4929
اروپا:
0046 704 124 5000
00 41 79 464 2038
ihrnena@gmail.com

اسامی حمايت کنندگان:
ــ اسديان نسرين ( اعضای اعدام شده خانواده در دهه 1360: سيامک، توکل، نورالله وانشاء الله اسديان - حميد رضا و عبدالرضا نصيری - فريدون اعظمی- رضا زرشکی- جمشيد سپهوند)
ــ امامی پور سام (برادر، طاهر – اعدام 1365 )
ــ امامی پور وداد (برادر، طاهر – اعدام 1365 )
ــ بديعی شهره ( همسر، نوری – قربانی ترور ميکونوس – برلين)
ــ برادران منيره ( زندانی دهه 1360 شاهد عينی روند اعدامهای 1367)
ــ براهنى رضا (نويسنده و فعال حقوق بشر، زندانی سابق)
ــ برومند خانواده (عبدالرحمان –ترور درپاريس 1370)
ــ بوذری هوشنگ ( زندان و شکنجه 1371 )
ــ بهرامی نژاد (برادر، ابوالفضل – اعدام 1362)
ــ بهکيش جعفر ( خواهر، همسر خواهر و 4 برادر وی قربانيان شکنجه و اعدام: زهرا ، مرگ زير شکنجه؛ سيامک اسديان اعدام خيابانی 1360 ؛ محمدرضا اعدام خيابانی 1360؛ محسن اعدام 1364 ؛ محمود اعدام 1367 ؛ محمدعلی اعدام 1367)
ــ پناهی ليلی ( مهرداد پناهی اعدام 1367 )
ــ پوينده نازنين ( محمد جعفر – قتل های زنجيره ای 1377 )
ــ پيران مصطفى (زندانى سياسى در حال حاضر)
ــ پيمان پيران (زندانى سياسى در حال حاضر)
ــ جاويد تهرانی بهروز(زندانى سياسى در حال حاضر)
ــ جبارى عليرضا)مترجم و زندانى سابق)
ــ جبارى خانواده (جليل - قربانى اعدامهاى 1367)
ــ جزنی ميهن ( محکوم به اعدام 1360)
ــ جعفری محمد ( مدير مسّول روزنامه "انقلاب اسلامی" - زندانی سياسی دهه 1360 )
ــ جهانگيری حيدر (بردار مهين و محمد قلی- اعدام 1360 - الله قلی اعدام خيابانی 1362 ، جعفر اعدام 1367 )
ــ حسينی غفار خانواده (غفار- قربانى قتل های زنجيره ای )
ــ حميدی فرزاد (زندانى سياسى در حال حاضر)
ــ داراب زند بينا (زندانى سياسى در حال حاضر)
ــ دوانی حسين ( پيروز دوانى ــ قربانى قتلهاى زنجيره اى)
ــ دهکردی سارا ( نوری – قربانی ترور ميکونوس – برلين)
ــ دهکردی مازيار ( نوری – قربانی ترور ميکونوس – برلين)
ــ رئيس دانا رضا (زندانى دهه 1360 همزمان همسر و فرزند وی در زندان بوده اند)
ــ زارع زاده اردشير حسن ( دانشجو- 500 روز انفرادی - 7,5 سال محکوميت به زندان)
ــ زال زاده حسين (ابراهيم زال زاده ــ قربانى قتلهاى زنجيره اى)
ــ زرافشان زويا (ناصر زرافشان ــ وكيل پرونده قتل هاى زنجيره اى )
ــ زرکاری نادر ( زندانى دهه 1360)
ــ سيرجانى سايه (فرزند سعيدى سيرجانى ــ قتلهاى زنجيره اى)
ــ طاهرى عباس (برادر انوش طاهرى قربانى اعدام هاى 1367)
ــ طبرزدی حشمت (زندانى سياسى در حال حاضر)
ــ عباسقلی نژاد اميد (زندانى سياسى در حال حاضر)
ــ عبدالعليان مرتضی ( زندانی سياسی 1361 )
ــ کماليها سعيد (زندانى سياسى در حال حاضر)
ــ فانی رضا (زندانى سياسى دهه 1360 سه عضو خانواده قربانی اعدام های دهه 1360 : امين نجاتی محرم، فريدون نجاتی محرم و فرزاد نجاتی محرم)
ــ فرسادمنش فرساد ( زندانى دهه 1360)
ــ فروهر پرستو (داريوش فروهرو پروانه اسكندرى ــ قربانى قتلهاى زنجيره اى)
ــ قادری آذر رسول (عبداله قادری آذر- قربانى ترور در اطريش )
ــ قاضی آلا (عفت قاضی - قربانى ترور در سوئد )
ــ قاضی تارا (عفت قاضی - قربانى ترور در سوئد )
ــ قيصری حسن (زندانى سياسى در حال حاضر)
ــ ماهباز عفت ( علی ماهباز اعدام 1360 و عليرضا اسکندری اعدام 7136 )
ــ مختاری سهراب (محمد مختارى ــ قربانى قتلهاى زنجيره اى)
ــ مرادی الميرا (زندانى دهه 1360)
ــ معروفی عباس ( نويسنده و مدير مسئول ماهنامه توقيف شده "گردون" )
ــ معزز آذر ( زندانی سياسی 1360 - 1364 - محراب معزز ، اعدام 1361 - همسر ناصر صابر بچه مير، قربانی اعدام های 1367 - قاسم ديانت اعدام 1367 )
ــ ملكى محمد (استاد دانشگاه و زندانی سياسی دهه 60)
ــ منتظری سعيد (حميد منتظری- قربانى اعدام های 1367 )
ــ نظرآهاری شيوا ( سخنگوی کميته دانشجويی دفاع از زندانيان سياسی - تهران)
ــ نيکو ربيع ( برادر- مجتبي، قربانی اعدام 1361 )
ــ هاشمى استفان (فرزند زهرا كاظمى – قتل زير شکنجه)
ــ هدايتی ئاسو ( ابوبکر هدايتی - قربانى ترور در سوئد )

سازمانهای حقوق بشری حمايت کننده:
کمتيه دانشجويی دفاع از زندانيان سياسی – ايران
ائتلاف جهانی عليه شکنجه – کانادا
روزنامه نگاران در تبعيد – کانادا
کنگره مسلمانان کانادا – کانادا
مرکز کانادايی قربانيان شکنجه – کانادا
انجمن قلم کانادا(PEN)
10 تن از اعضای کانون نويسندگان ايران به شرح زير از تجمع اعتراضی و اهداف آن حمايت کرده اند:

1- آقايی پور فرزانه
2- ايران لو علی
3- بهبهانی سيمين
4- ثقفی عليرضا
5- جباری عليرضا
6- خامه ای انور
7- درويشيان علی اشرف
8- زرافشان ناصر
9- صالحی سيدعلی
10- نوزری حسنعلی

‏پنجشنبه‏، 2005‏/03‏/10

|| 3:23 PM

Saturday, July 17, 2004

 
دعوت عام انجمن ها، نهاد های فرهنگی _ اجتماعی و فعالين سياسی در سراسر اروپا _ کانادا_ آمريکا و استراليا
 
 جهانيان وآزاديخواهان ايرانی :
اخبار دريافتی از ايران ، نشان از اعتصاب غذای زندانيان سياسی سالن يک زندان اوين توسط آقايان : دکتر ناصر زرافشان _ دکتر فرزاد حميدی _ احمد باطبی _ پيمان پيران _ سعيد ماسوری _ سعيد شاه قلعه ای _ فرهاد دوستی _ اميد عباسعلی نژاد _ رضا محمدی _ غلامرضا اعظمی _ علی شريعت پناه _ غلام حسين کلبی و همچنين حشمت الله طبرزدی در محکوميت تهاجم به منزل پيمان پيران و سالگرد فاجعه خونبار هيجده تير تا به امروز به شکل نامحدود ادامه دارد۰ در اين بين زندانبانان رژيم جمهوری اسلامی ايران ، دکتر ناصر زرافشان ، پيمان پيران و دکتر فرزاد حميدی را به حفاظت زندان منتقل کرده و به شدت مورد تهديد قرار داده اند۰ مسئولان قصد داشتند پيمان پيران و دکتر فرزاد حميدی را به سلو لهای انفرادی منتقل سازند ولی دکتر ناصر زرافشان مانع اين امر گرديد ۰ فشار مسئولان زندان با قطع تلفن های زندان و ملاقات خانواده ها ی زندانيان با آنان ، شدت يافته تا اين اعتصاب غذا شکسته شود۰ اعتصاب کننده گان به مقاومت خويش ادامه می دهند ۰ رژيم جمهوری اسلامی ايران با نقض آشکار ميثاقهای حقوق بشری ، تحميل شرايط پليسی سخت بر جامعه را حاکم نموده و با تهاجم به زنان به گسترده ترين شکل به بهانه بی حجابی در فصل گرما از جمله: تهاجم به « انجمن زنان تارا» و دستگيری چند تن از فعالين آن و دستگيری گسترده جوانان دختر وپسر و دانشجويان و فعالين جنبش آذربايجان در يادمان قلعه بابک (کليبر) موجی از سرکوبگريهای فزاينده را در شرايط بعد از انتصابات مجلس هفتم شورای اسلامی در سراسر ايران توسط حزب الله و نيروهای انتظامی و ضد شورش حادث گردانيده است و در هفته آينده نيزبه صحنه آرايی نمايش قضايی پرونده زهرا کاطمی خواهند پرداخت و اين در شرايطی ايست که از ورود هيات نظا رت کانادايی به دادگاه ممانعت به عمل آورده اند. ما امضاء کننده گان اين دعوت عام ضمن پشتيبانی و حمايت از اعتصاب غذای زندانيان سياسی نامبرده وخواست برچيده شدن همه زندان ها اعلام می داريم :- ما همواره محکوميت و اعتراض همه جانبه خويش به نقض آشکارميثاقهای جهانی حقوق بشری در حق شهروندان ايرانی را توسط کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ايران اعلام می داريم ! - آزادی بدون قيد و شرط تمامی زندانيان سياسی بويژه فعالين دستگير شده ۱۸ تير و فعالين آذربايجانی و رسيدگی به پرونده زهرا کاظمی را با نظارت هيات کانادايی و وکلای جهانی خواستار می باشيم!- لغو مجازات اعدام ، شکنجه ، سنگسار و آپارتايد جنسی و دادخواهی خانواده های اعداميان و زندانيان سياسی خواست ما می باشد! - ما اعزام يک هييت از حقوقدانان و روزنامه نگاران بين المللی جهت بازديد از زندانهای ايران و ملاقات با زندانيان سياسی وارائه گزارش آن به افکار عمومی ايران و جهان و مراجع حقوق بين الملل را خواست اخص خود اعلام می داريم!* * * * * * * * * * * * * امضاء افراد و شخصيتهای آزاديخواه اعم از: فعالين سياسی _ دانشگاهيان _ نويسندگان _ هنرمندان و شاعران و...اسفنديار منفرد زاده _ ايرج جنتی عطايی _ آلبرت سهرابيان _ آرش نور کيهانی _ آرش ضيايی _ آرش کمانگير _ آرش امجد _ آزاده شکوهی _ اسد سيف _ امير اصغری نيا _ اصغر ايزدی _ اسماعيل رزازی _ ايوب رحمانی _ احمد پوری _ ايوب رحمانی _ الميرا مرادی _ ابراهيم آوخ _ احمد افشاری _ اردشير مهرداد _ اردشير نظری _ احمد نوين _ امير نيلو _ ارسلان کريمی _ارژنگ بامشاد _ اردلان کريمی _ ايراندخت کوهل _ احمد علوی _ اکبر احمدی اسکويی _ دکتر حسن عباسی _ دکتر مرتضی محيط _ دکتر يونس پارسا بناب _ دکتر گلمراد مرادی _ دکتر مهدی يوسفی _ ايرج حيدری _ امير جواهری لنگرودی _ هادی جواهری لنگرودی _ پرويز جواهری _ احمد مزارعی _ احمد افسری _ اردشير عظيمی _ احمد غلاميان _ حماد شيبانی _حسن عزيزی _ حسن حسام _ جميله ندايی _ بيژن رستگار _ بهروز فراهانی _ بهروز اميدی لاهيجانی _ پرويز نويدی _ محمد اعظمی _ بيژن سعيد پور _ همايون فرهادی _ سيمين اصفهانی _ نعمت آزرم _ شهاب لبيب _ پرفسور منوچهر سليمانی _ سعيد افشار _ سيا ووش ستوده _ سيا ووش فرجی _ علی رياضی _ سيامک جهانبخش _ رضا اميد _ روزبه وين _ روبن مارکاريان _ رضا بيگی _ رضا صبری _ رضا سپيدرودی _ رضا مرزبان _ محمد رضا شالگونی _جلال شالگونی _ باقر مرتضوی _ سهراب شباهنگ _ نسرين احمدی _ محسن فرد _ هوشنگ کشاورز صدر _ احمد رنجبر _ رفعت رنجبران _ نرگس کرمانشاهی _ مسعود پولادی _ کاوه پولادی _ خليل ورمرزياری _سياووش اوستا _ شهره ارفق _ پرويز آذر _ نجف روحی _ محمد دشتی _ جواد يگانه _ احمد سالمی _ اميد صالحی _ پروانه مقدم _ محسن احمدی _ ايران فرجی _ جواد اسکويی _ نرگس احمدی _ مهدی توسلی _ حسين قاضی _ پيام لطفی _ فريبا ثابت _ حسين شراحی _ علی پيچگاه _ بيتا صفری _ سحر غميان _ علی طاهری _ ثريا چيت ساز _ علی اکبر شالگونی _ مزدک شالگونی _ شهره شالگونی _ آزاده شالگونی _ هوشنگ ديناروند دانيال _ علی ديناروند _ زويا قاشلاق _ مجيد تمجيدی _ شهرام قنبری _ گلناز هدايت _بيژن امينی _ سعيد حاجی زاده _ حسن کيانوش _ کاوه رضوانی _ مهتاب توسلی _ حميد مهر آرا _ علی شمس _ جمشيد روحی _ عبدالله توسلی _ شادی توسلی _ الوند کرمانشاهی _ بيژن امينی _ فرخ قهرمانی _فرامرز پويا _ فرامرز دادور _ رضا طالبی _ امين مولايی _ وحيد اصغری حصارکی _ محمد هادی امينيان _ سيامک وطن آبادی _ فريدون احمدی _ فرهاد بهشتی _ دريا دل توانا _ داوود نواييان _ سعيد اوحدی _ محمد علی اوحدی _ عطا مرادی _ صمد نويد _ عباس مومن _ علی پور نقوی _ پروانه رياحی _ لاله حسين پور _ شيرين مرادی _ خليفه موسوی _ حميد موسوی پور اصل _ محمد حسيبی _خسرو مقدم _ شهرام شمس _ اکبر ذوالقرنين _ علی فياض _ کريم بهجت پور _ حشمت محسنی _ علی اعتدالی _ علی گلباغی _ فريبرز داوودی _ گلنار روحی _ سروژ قازاريان _ منير برادران _ پتی بلوچ _ علی جالينوسی _ رخشنده حسين پور _ مسعود صديقی _ حسين نقی پور _ مرضيه مومن زاده _ نويد مومن زاده _ کريم حاجی رسول _ سالار آشناگر _ بدری صفوی _ اکبر اغراقی _ سارا آزاد _ اصغر جيلو _ پروانه قاسمی _ شيرين مرادی _ ياور اعتماد _ شعله ايرانی _ ناصر اخوان _ فروغ اسد پور _ محمود آزاد _ ياسمين ميظر _ تراب ثالث _ بهرنگ رياحی _ نقی رياحی _ تقی رياحی _ نيکولا رياحی _ پروين شکوهی _ تقی روزبه _ پدرام قهرمانی _ جواد نجابت _ جواد عرفانيان _ رضا نجابت _ حسين جواد زاده _ دکتر پيران آزاد _ مسعود کرمانشاهی _ نوشين شاهرخی _ رحمن صوفی _ حميد پور قاسمی _ ويدا هوشيار _ جعفر ابراهيم زاده _ علی دماوندی _ حجت کسراييان _ خسرو آهنگر _ نصرالله شاد مهر _ هدايت سلطانی پور _هادی فهيمی فر _ حبيب رياحی _ پروين رياحی _ محسن کيا _ منوچر رادين _ جليل زنجانی _ مهران اعظمی _ ناهيد ناظمی _ ناصر روشن ضمير _ محمد خيری _ رضا خيری _ عبدالقادر بلوچ _ عسکر آهنين _ مهدی کيا _ مجتبی نظری _ مسعود نظری _ کوکب نظری _ فرامرز پور نوروز _ رضا چيت ساز _ رضا جعفری _ غلام آل بويه _ سيد حسين تهامی _ ويدا صالحی _ محمد امين ملا زاه گان _ پروانه ناجی _ دکتر جواد جوادی _ نسرين آزاد _ سارا محمود _ سعيد پورمند _ مهشيد راستی _ علی فکری _ اردلان کريمی _ مريم البرزی _ علی عابدينی _ حسين عابدينی _ محمود حشمت _ يوسف آبخون _ حسن طهامی _ حسين طهامی _ جواد نويد _ محمد معمار نژاد (بهرنگ) _ صديقه يوسفی _ سيروس داستا ران _ داريوش آرام _ داريوش ارجمندی _ مجيد مظفری _ حسين مظفری _ محمد آزادگر _ شيوا بهار _ حسن جعفری _ حميلا نيسکيلی _ شکوفه ابراهيم زاده _ علی مير حسينی _ رضا صداقت _ فرشاد بيگی _ کريم خوش عقيده _ حسين سعدی _ حسين توسلی _ علی فرقانی _ سيامک انصاری _ نصير گيلانی _ مرتضی بوداغی _ رضا توانگر _ محمد رضا باقری _ عزت الملوک امامی _ جواد يغمانيان _ مهدی صفا پور _ ابراهيم نجفی _ مينا پويا _ پروين ابراهيمی _ علی عبدی _ محمد مهر پور _ منصور افشاری _ اصغر نصرتی _ سعيد تقويی _ موسی دانشفر _جواد دادستان _ احمد نيک بين _ رضا صفا وردی _ منوچهر غفاری _ عبدالله محمودی _ پوران اصغری _ مصطفی پور سنگری _ فرزانه بلبل آبادی _ شکور فلاح _حسين رودباری _ نادر صمد پور _ بهروز اسدی _ رسول جواديان _ و ...اسامی نهاد ها ی فرهنگی و اجتماعی در خارج از کشور :۱_ انجمن دفاع از زندانيان سياسی و عقيدتی در ايران _ پاريس ۲_ کمپين دفاع از مبارزات دموکراتيک مردم ايران_ انگلستان ۳_ کانون دفاع از آزادی بيان _ گوتنبرگ (سوئد) ۴_ کميته دفاع از آزادی و دمکراسی در ايران _ وين (اترايش) ۵ _ سازمان پناهندگی پرايم _ هلند ۶ _ راديو صدای زن_ ونکوور(کانادا)۷_ کميته دفاع از پناهندگان سياسی _ برلين (آلمان )۸ _ کميته دفاع اززندانيان سياسی _ برلين (آلمان ) ۹ _ انجمن بيداری ايرانيان هانوور_آلمان ۱۰ _ کانون حمايت از زندانيان سياسی ايران _ آخن (آلمان ) ۱۱ _ تلاش _کانون حمايت از مبارزات مردم ايران _کلن ( آلمان)۱۲ _ تشکل مستقل دمکراتيک زنان ايران _ هانوور(آلمان)۱۳_ شورای پناهندگان ايرانی برمن _آلمان ۱۴ _ کانون فرهنگی _ سياسی انديشه _ مونستر (آلمان ) ۱۵ _ کانون مستقل ايرانيان لايپزيک _ آلمان ۱۶ _ راديو آوا ( بخش فارسی راديو فلورا)_ هانوور ( آلمان )۱۷ _ پيشروان آزادی بيان _ سوئيس ۱۸ _ فرهنگسرای انديشه _ گوتنبرگ ۱۹_ فرهنگسرای بامداد _ مالمو ۲۰ _ انجمن فرهنگی _ اجتماعی دارکوب _ مالمو ۲۱ _ کميته همبستگی استان اوره برو _ سوئد ۲۲ _ انجمن فرهنگی و اجتماعی همبستگی _ استکهلم ۲۳ _ نشر باران _ استکهلم ( st.baran.www)۲۴ _ انجمن فرهنگی و پژوهشی بامداد _ استکهلم ۲۵ _ هييت سر دبيری نشريه آوای زن _ سوئد و نروژ ۲۶_ راديو همصدا _ اسلو ( نروژ ) ۲۷ _ انجمن فرهنگی جامعه يارسان در خارج از کشور ۲۸_ کميته پناهندگان سياسی وان _ ترکيه ۲۹ _ کانون پناهندگان سياسی سيدنی _ استراليا ۳۰ _ سايت چه بايد کرد _ايالات متحده آمريکا (com.chebayakard.www) ۳۱ _ انجمن گلشن _ ايالات متحده آمريکا ۳۲ _ کانون دوستداران فرهنگ ايران _ واشنگتن (ايالات متحده آمريکا ) ۳۳ _ کانون دمکراتيک ايرانيان _ دالاس ( ايالات متحده آمريکا ) ۳۴ _ انجمن کرد ها و جامعه سوئد۳۵ _ انجمن فرهنگی و هنری اکباتان _ گوتنبرگ ۳۶ _ هييت سر دبيری راديو برابری (net.radiobarabari.www) ۳۷ _ راديو همراه _ گوتنبرگ ۳۸ _ انجمن فرهنگی ميهن _ گوتنبرگ۳۹_ کانون فرهنگی ايرانيان اروپا۴۰_ انجمن ايرانيان سوسياليست لندن _ انگلستان ۴۱ _ کانون دفاع از زندانيان سياسی آذربايجان ( آسمک )۴۲_ کميته دفاع از انصافعلی هدايت _ خبرنگار مستقل و آزاد ۴۳ _ سازمان دمکراتيک زنان برای دفاع از صلح و عدالت در آلمان ۴۴ _ سايت خبری گزارشگران (com.gozareshgar.www) ۴۵ _ کميته پيگيری وضيعيت احمد باطبی ۴۶ _ فعالين کمپين عليه اعدام _ منوچهر ماسوری ۴۷ _ سازمان زندانيان سياسی مستقل ۴۸_ کميته بين المللی تحقيق در باره جنايات جمهوری اسلامی ايران عليه بشريت (com.iran-comite.www)۴۹ _ سايت دکتر عباسی (com.abbasi-ch.www )امضاء ها ادامه دارد ۰۰۰ ما شما را فرا می خوانيم تا در صورت همراهی با اين دعوت عام ، حمايت خود را از طريق آدرس زير اعلام نماييد:( com.yahoo@mankanon_)

|| 3:36 AM

Friday, July 16, 2004

پيكار براى جمهورى!آنچه رنگ مى بازد، آنچه رنگ مى گيرد
کامران صفائی
*اگردر كشور ما بايد جمهورى را خواست، آن را چطور بايد خواست؟ از دوم خرداد به اين سو صحنه سياسى ايران عرصه رقابتى پيدا و پنهان بر سر پاسخ به اين پرسش بوده است.
اگردر كشور ما بايد جمهورى را خواست، آن را چطور بايد خواست؟ از طريق اميدوارى به تغييرات تدريجى در درون حاكميت؟ از طريق اميدوارى به فشارهاى غرب؟ از طريق تلفيقى از اين دو؟ يا ازطريق سنگربندى مردم دربرابر استبداد و به ميدان كشيدن اكثريت مردم؟ از دوم خرداد به اين سو صحنه سياسى ايران عرصه رقابتى پيدا و پنهان بر سر پاسخ به اين پرسش و در پيش گرفتن يكى از اين راه حل ها بوده است. مجموعه تحولات سياسى تاكنونى نشان داده است كه "راه" نخست بيراهه است. اين بيراهه را بيش از هر چيز خود نظام ولايت فقيه با عملكردش به همه مدافعان اين "راه" ثابت كرده است و عملا موجب انزواى مدافعان و حاميان اين "راه" شده است. شكست و فروپاشى اصلاح طلبى نشان داد كه نظام جمهورى اسلامى قابليت اصلاح ندارد. واژگونى استبداد به اميد فشارهاى غرب تيز تاكنون به جاى اين كه "راه" باشد، كجراهه بوده است. حداقل از زمانى كه فشارهاى غربى ها در زمينه برنامه هاى هسته اى جمهورى اسلامى شكل جدى و منظم ترى به خود گرفت، همگان شاهد دامنه گسترده مانورهاى طرفين درگير در اين حوزه بوده اند و سياست چهار وجهى ملايان مبنى بر عقب نشينى - امتيازدهى - مقاومت - امتيازگيرى كه اساسا بر مبناى بازى روى شكاف هاى موجود ميان منافع اروپا و منافع آمريكا در خاورميانه و ايران تنظيم شده، عليرغم فراز و فرودها، تاكنون توانسته است فشار موجود را در حد تحمل ظرفيت نظام حفظ كند. به همان اندازه كه تفاوت شكل هاى اصلى تحقق منافع دو قطب اصلى قدرت غرب در خاورميانه، يعنى اتحاديه اروپا و آمريكا، جنبه پايدار دارد، مانور ملاها بر سر اين تفاوت ها هم مضمون ديپلماسى خارجى اش را مى سازد. از اين رو بنا كردن سياست بر چنين پايه اي، وارد شدن در رقابتى با نظام حاكم است كه شكست رقباى "اپوزيسيون" درآن پيشاپيش رقم خورده است، زيرا كه معامله حكومت براى حفظ بقاى خود نقد است و امتيازى كه مى دهد نقد است، در حالى كه "اپوزيسيون" جنس نقدى (نه امتياز استخراج نفت و گاز، نه حضور شركت هاى غربى دربازار ايران، نه حراج معادن، نه حراج دختران و پسران جوان در بازار برده فروشان، نه معامله 40 ميلياردى با هاليبرتون و....) ندارد كه بدهد و تنها كارى كه مى تواند بكند اين است كه براى اثبات "قابليت" امتيازدهى خود هر چه بيشتر به وسيله فشار سياسى غرب عليه جمهورى اسلامى "استحاله" شود و در يادمان هاى مبارزاتى به شيوه هاى ناپسند تبليغات عوامانه براى بهره كشى از نارضايتى عمومى و موج سوارى رو آورد. (يكى از دلايل اوج گيرى ادبيات چاكرمنشانه ى بشدت چندش آور در ميان مدافعان اين بخش از باصطلاح" اپوزيسيون" همين نسيه بودن وعده ها و كثرت تعدد رقبا در جلب نظر غرب است) چنين فرايندى وقتى با مبهم گذاشتن خواست كلان جمهوري، و برجسته كردن نوعى همه با هم پوپوليستى زير پرچم "امروز فقط اتحاد" نيز همراه باشد، ناتوانى ذاتى مشى سياسى و جوهر نامردمى آن را پررنگ تر در سطح افكار عمومى به نمايش مى گذارد و امكانات ذيقيمتى براى شناخت و داورى در باره مشابهات واقعى اين "اپوزيسيون" با "پوزيسيون" موجود در اختيار مردم قرار مى دهد. اما اگر فرآيندهاى سياسى و نقطه عطف هاى برجسته آن در دوره اخير، ناتوانى ذاتى "راه حل هاى" مبتنى بر تحول تدريجى درونى آرام حكومت و تبديل فشار سياسى غرب به نوعى استراتژى سياسى اپوزيسيونل را به سطح كشيده است، و اگر نشان داده است كه مدافعان اين "راه حل ها" به شيوه هاى مختلف بيشتر به "پوزيسيون" شباهت دارند تا اپوزيسيون، متقابلا خواست جمهورى "از پائين" و با اتكا به نيروى مردم به تدريج و در اثر فشار دهشتاك واقعيت هاى تحمل ناپذير زندگى در جهنم جمهورى اسلامى گام هايى در مسير پيشرفت برداشته است. در يكسال گذشته هم تعداد و هم كيفيت اقدام جنبش هاى اعتراضى صنفى مردمى افزايش داشته است. فراگرد تصفيه درونى و گريز از وابستگى به حكومت هم در ميان تشكل هاى مدني، هم تشكل هاى اخص صنفى و هم جنبش هايى نظير جنبش دانشجويى كه ماهيتا ضد نظم استبدادى موجودند، شدت يافته است. همزمان فرايند "يكدست" كردن حكومت، تا همين جا - به عنوان يك عارضه جانبى اجتناب ناپذير - توانسته است از شدت آلودگى افق هاى كار سياسى براى گرايش معطوف به سنگربندى مردمى بكاهد. محافظه كاران "پيروز" نقدا ناگزير شده اند پرچم عوامفريبى پوپوليستى و نيرنگ دفاع از مطالبات مزد و حقوق بگيران را وانهند و يك جنگ داخلى شديد اما اعلام نشده را عليه قربانيان تبهكارى هاى نظام خود در حوزه آسيب هاى اجتماعى و در برخورد با زنان و آزادى پوشش سازمان دهند. آنها رسما تعارف را كنار گذاشته اند و در حالى كه تا ديروز اجازه مى دادند كارگران خشمگين جلوى مجلس قبلى نرده هاى آن را از جا درآورند، امروز فعالين نهادهاى مستقل صنفى مردمى را دستگير و راهى زندان مى كنند. ازسوى ديگر مدافعان جمهورى از پائين پرچم فروافتاده محافظه كاران را برمى دارند. اين روزها توامان با پديده هايى چون شكاف ها و انشعابات كوچك و بزرگ، گسست هايى كه به سبب ملاحظات سياسى مقطعى چندان پر رنگ ديده نمى شود، رهيافت ها و تكاپوهاى نظري، سرخوردگى از بى فرجامى طرح هاى شكست خورده و گرايش به كار صبورانه و زيربنايى براى بيدارى و سازمانيابى بخش هاى مختلف مردم روبرو هستيم. اما خصلت چند وجهى اين پديده ها نبايد اين واقعيت اساسى را ( كه از طريق يك عكسبردارى هوايى از گرايش هاى اساسى و جريان هاى عمده رقيب در زمينه جايگزينى نظام استبدادى حاكم مى توان آن را مشاهده كرد) پنهان كند كه اين پديده ها از جوانب گوناگون در سمت يك مجراى اصلى جريان دارند و بر روى هم علائم حياتى ظهور و قوام گرايشى اميدبخش را در اپوزيسيون به نمايش مى گذارند. چالش درونى مهمى كه اكنون در برابر بخش بزرگى از نيروهاى حامل گرايش معطوف به سازماندهى مردم در برابر استبداد مذهبى قرار گرفته عبارت است از پذيرش كامل پيامدهاى اين مشى در حوزه پيوند درونى پيكار براى آزادى و عدالت اجتماعى. پذيرش اين واقعيت كه پرستار و كارگر و معلم نان و آزادى را با هم مى خواهند و اصل بنيانى هر سازماندهى معطوف به اين اقشار كم درآمد، نمى تواند اين توامانى را ناديده بگيرد، در شرايط رنگ باختگى "راه حل هاى" مبتنى بر فشار غرب و تحول آرام رژيم ملايان، بى ترديد جمهوريخواهى راديكال متكى به سنگربندى توده اى را به قدرت اصلى در اپوزيسيون تبديل مى كند و به خلا دردناك كنونى در حوزه گفتمان مسلط و بلاتكليفى ناشى از آن پايان مى بخشد.

|| 5:42 AM

Wednesday, July 07, 2004

حرکت از اين بيش شتابان کنيم!

 اميرجواهری لنگرودی (سه شنبه ۱۶ تير۱۳۸۳)amir_l@hotmail.com

 پنجشنبه روز پنجمين سالگرد شش روزه خيزش ۱۸تير ۱۳۷۸ که به گونه ای يا د آ ور خاطره غرور آميز شانزده آذر ۱۳۳۲(روز دانشجو) در ايران می با شد

 چرا وچگونه است که از چندی پيش و درسالگرد اين خيزش، ماموران امنيتی يگان ويژه ضد شورش به شکلی چشمگير وخيره کنند ه در خيابانهای تهران وايران مستقر شده اند؟ چه چيزی در حال وقوع است يا می تواند به وقوع بپيوند د؟



 به گزارش خبرنگار «رويداد» يک منبع آگاه اطلاع داد: « شورايعالی امنيت ملی در يکی از تازه ترين مصوبات ابلاغی خود به مطبوعات از آنان خواسته است تا در سالگرد ۱۸ تير مطلبی در اين باره منتشر نکنند۰اين نهاد امنيتی سياستگذاری ، دليل اين امر را« جلوگيری از تحريک جا معه» اعلام کرده است » (شنبه ۱۶خرداد۸۳ به نقل از سايت اخبار روز) وقتی اين خبر را در کنار خبر رسمی زيرقرار می دهيم ،همه حقايق امر صراحت می يابد۰ به گزارش ايرنا چهارشنبه۱۰ تير ماه ۸۳ اعلام شد :« سردار محمد باقر قاليباف امروز در جلسه غير علنی مجلس حضور يافت وابتداء يک ساعت گزارشی در مورد اقدامات ومشکلات فراروی اين نيرو ارائه داد۰سپس حداد عادل از خبرنگاران رسانه ها خواست که جلسه را ترک کنند، قرار است در اين جلسه، قاليباف در مورد مسائل اجتماعی به نمايندگان گزارش دهد» (به نقل از سايت پيک ايران ) دو خبر فوق نشان می دهد قرار است که با تعيين تکليف شورای عالی امنيت ملی از يک سو و مجلس هفتم از سوی ديگر همه راه ها را بر رسانه ها ببندند و در اين ميان عوامل اجرايی (وزارت کشور و استانداری ها) عمل می کنند تا بار ديگر افکار عمومی را بی خبر نگهدارند و سرکوب همه جانبه ۱۸ تير را دگر باره سازمان دهند!

 جمهوری اسلامی به مانند حکومت سلف خود نظام پهلوی ها که ۱۶ آذ رش به نام (روز دانشجو) نقطه عطفی در تاريخ مبا رزات دانشجويان ايران و جهان گرديده است ، سنگ محکی شده تا سرکردگان رژيم اسلامی نيز به تجربه دريا بند که دانشجويان در درون دانشگاهها حرفهای ناگفته بسياری با خود دارند که اگر مها رش ننمايند در بزنگاه ، سر باز می کند و فوران می نمايد!

 همانگونه که رژيم کودتا در ۱۶آذر سال ۱۳۳۲ خون سه دانشجوی مبارز وجسور به نامهای ( بزرگ نيا وشريعت رضوی و قندچی ) را به پای نيکسون معاون رئيس جمهور آمريکا قربانی کرد ۰ بدين طريق شعله های جنبشی را مشتعل ساخت که تا حدی چشمان جامعه دانشگاهی منطقه وجهان را در سسله مبارزات آن ايام خيره نموده و است
۰
 می توان گفت: نظام پهلوی با سه قطره خون به جا مانده از يک جنايت چاکر منشانه، نه تنها نتوانست مانع پيشروی مبارزات دانشجويان دختر وپسر گردد بلکه عملا اعتراضات دانشجويی را به سوی مبارزات قهرآميز و مسلحانه سوق داد۰

 دانشگاه از دير باز تا به امروز، همچون سنگری برای دفاع از آزادی وآزاديخواهی و رودررويی با استبداد ، به عنوان يکی از پيشقراولان مبارزه محسوب می گردد۰ جنبش دانشجويی با توجه به تجربه تاريخی چند دهه ای خود با افت وخيز های معينی ، در تعقيب وگريز های گوناگون خويش ، توانست عليرغم اينکه جانهای بيشماری را از کف بدهد ، با سر فرازی بيمانندی قادر گردد تا حد زيادی آبديده شده و بتواند مايه اميد روشنی در هم پيوندی با ساير جنبشهای جاری معنی يابد و ما فراز وفرود چنين خيزش وجنبشی را در سالهای قبل از انقلاب در نظام سلطنتی بويژه طی سالهای ۵۶ و۵۷ شاهد بوديم ۰ نقش آگاهی بخشنده دانشجويان وحضور آنان در مسائل سياسی و فرهنگی رفته رفته سران نظام را به وحشت انداخت و بعد تر بويژه بعد از به اصطلاح « انقلاب فرهنگی » و آشتی « حوزه ودانشگاه » و سرکوب دفاتر دانشجويی در سطح دانشگاههای سراسر کشور با تعطيلی چند ساله دانشگاهها روبرو گشتيم ۰ با گشايش ديگر باره دانشگاهها، ما شاهد فعا ليتها ی مجدد دانشجويان می شويم ۰ با رشد وبلوغ يافتگی مبارزات همه جانبه جنبش آزاديخواهی مردم ايران فعاليت دانشجويان نيز وسيع تر گرديد و هيجده تير ۷۸ نمود گسترده گی اعتراضات آنان بوده و است!

 طی سالهای اخير به موازات پيشروی آشکار مبارزات عمومی مردم ايران ، جنبش دانشجويی نيز با کنده شدن از گروهبندی ها واين وآن گرايش رژيمی وخروج از زير نفوذ جناح بنديهای حکومتی وقانونی و غيره ۰۰۰ و گردن نگذ اشتن به حکومتگران ، در مخالفت با هر گونه قدرت مطلقه موروثی و ولايتی فرياد خود را بر هرشکل از استبداد بر زبان راندند و توانستند تا حدی به سازمان دهی محافل وهسته های مستقل خود مبادرت ورزند و اين تازه آغاز راه است ۰ سازمان يابی اين امر، هرچند نه در همه سو بلکه در اينجا وآنجا با افت وخيز های معين و گوناگونی در سطح گرايشات مختلف جنبش دانشجويی باز تاب يافته و توانست تا به امروز در فرصت های مختلفی به پيش صحنه رانده شود ۰

 امروز تا حد زيادی روشن شده است که از يکسو، هر کسی نمی تواند خود وجريان خويش را ميراث دار و جانبدار آن هويت سياسی بنا مد که می خواست هيجده تير۷۸ را از پيشينه تاريخی جنبش آزاديخواهی دانشجويان (۱۶ آذر) در نبرد با ديکتاتوری و استبداد و مبارزات دادخواهانه دموکراتيک مردم ايران که از فردای قيام بهمن ۵۷ به اين سو آغاز شده است ، به فراموشی بسپارد تا خود را صاحب حق بشناساند و همه را يکی انگاشته و به حافظه تاريخی مردم خاک بپاشد از سوی ديگر ، هيجده تير۷۸ فصل مشترک سرکوبگری مدعيان اصلاح طلبی حکومتی با محافظه کاران اقتدار گرا برای حفظ «عمود خيمه» نظام و رودررويی با «خط قرمز های » تثبيت نظام بوده است ۰بعبا رتی هيجده تير ۷۸ شکست ادعای اصلاح طلبی و ناگزيری هراس آنان و هم سويی استحاله طلبان داخل وخارج ، از زايش دگر باره انقلاب مردم و تحقق حاکميت مردم بوده و است
۰
 در اين ميان سکوت آشکار راست ها و رفرميستهای داخل وخارج و جانبداری از سرکوب جنبش دانشجويی ودست رو دست گذاشتن آنان در آن مقطع نشان از حمايت اعلام شده و نشده شان از سرکوب گريهای خاتمی و وزارت کشور و نيروی انتظامی اش بوده است ۰ در طی شش روز همه سنگر بنديها را از دانشجويان خالی کردند و دانشجويان را از کوی خوابگاهی شان بيرون کردند و با تظاهرات نمايشی دولتی با دستگيری چند هزار نفری و کشتن و مجروح ساختن بيشمارانی ، جنبش را سرکوب کردند

 امروز بيش از پيش ضرورت شناسايی و پيگرد کيفری مهاجمان کوی دانشگاه ، طی شش روز دهها ، صد ها و هزاران دانشجوی جسور دستگير شده و زندانی و قتل (عزت ابراهيم زاده ) که در اطراف کوی دانشگاه به ضرب گلوله کشته شد و در تبريز نيز ( محمد جواد فرهنگی ) به ضرب گلوله از پای در آمد۰ هنوز که هنوز است در دستور کار مردم و جنبش آزاديخواهی مردم ايران است

 از آن روز تا به امروز اين جنبش از پای ننشسته و در هر سالگردش با خيزشی عميق تر به جلو می آيد ۰ سال گذشته از ۲۰خردادماه برابر (۱۰ ژوئن) در اعتراض به «طرح خصوصی سازی » دانشگاههای عمومی ، دانشجويان به خيابان ها آمدند و مردم همزمان با روشن کردن چراغهای اتومبيل ها و بوق زدن های ماشين های خود ، خوشحالی خويش را از جسارت تحرکات اعتراضی دانشجويان اعلام و به استقبال شان رفتند و اين جدا از تهران بزرگ در بيش از ۱۵ شهر ايران پوشش سراسری يافت شعار های :

 _ مرگ بر استبداد ، زنده باد آزادی

 _ اين آخرين پيام است ، کار رژيم تمام است

 _ زندانی سياسی آزاد باياد گردد

 _ خامنه ای حيا کن ، سلطنت را رها کن

 _ يک مملکت يک دولت ، آنهم به رای ملت

 _ مرگ بر خامنه ای ، خاتمی خاتمی استعفاء استعفاء

 _ آزادی انديشه با ريش وپشم نميشه و دهها شعار ديگر

 به شکل همه جانبه ای در زورآ زمايی با نيرو های ضد شورش و لباس شخصی ها و مامورين اطلا عاتی به پيکا ر برآمدند۰ اين رودررويی تا بعد از ۱۸ تير هم ادامه داشت و با سرکوبی همه جانبه دولت خاتمی روبرو گرديد۰ در ۱۶ آذرسال ۸۲ نمايش دگر باره دانشجويان برای زنده کردن ياد ياران و گرم نگهداشتن تنور شعار تاريخی ( اتحاد _ مبارزه _ پيروزی ) که فصل مشترک ۱۶ آذر ۳۲ و ۱۸ تير هر سال است باز هم جسارت آفريدند و اينبار در همراهی با مبارزات کارگران با آنان هم صدا شدند و ضمن محکوم کردن اخراج کارگران و سياست خصوصی سازيها پيوند مبارزاتی خود با کارگران و زحمتکشان را در تحرکات خيابانی و صدور قطعنامه های خود باز تاب دادند و به عينه در آستانه ۱۱ ارديبهشت روز جهانی کارگر در همبستگی با زحمتکشان ايران با صدور اطلاعيه ها همبستگی خود را با اين نيروی طبقاتی جامعه که خود فرزندان آنان هستند ، اعلام داشتند و اين کارزار همچنان ادامه دارد
۰۰۰
 وحشت رژيم از پيشرفت جنبش دانشجويی در چيست؟

 اخيرا خبرگزاری ايسنا در باره کثرت ماموران انتظامی و امنيتی در سطح شهر های کشور يک نظر سنجی به عمل آورده و اعلام داشت : « در تمامی مناطق شهر تهران ۸/۸۵٪ پاسخگويان از شهروندان بالای ۱۵ سال اظهار داشته اند که حضور پليس و نيروی انتظامی در سطح شهر نسبت به گذ شته بيشتر شده است » ( مرکز افکار سنجی دانشجويان ايران به نقل از سايت پيک ايران ۲ جولای ۲۰۰۴) در همين زمينه خبر گزاری فرانسه گزارش می دهد:« نيرو های پليس ضد شورش در خيابانهای شهر تهران مستقر شده تا بی نظمی ترا فيک را کنترل کنند ۰ اما مردم و دانشجويان معتقدند : بايد اين صف آرايی در خيانانها را نمايش قدرتی در مقابل تحرکات ۱۸ تير دانست » و ادامه می دهد: « دانشگاه تهران روز پنجشنبه ۱۸ تير تعطيل خواهد بود ۰ نمايندگان دانشجويان برای ملاقات با فرمانده انتظامی تهران فراخوانده شدند » ( به نقل از سايت روشنگری ۱۵ جولای ۲۰۰۴)

 اخبار رسيده از ايران حاکی از آن است که سر کردگان رژيم با فرمان استقرار نيروی انتظامی و پليس ۱۱۰ در خيابانهای اصلی شهر های مختلف در سرتا سر ايران از جمله: تهران _ تبريز_ شيراز _ اصفهان _ رشت _ شهر کرد _ کرج _ کردستان بزرگ _ مشهد _ اهواز _اراک _ اروميه _ همدان و چندين شهر ديگر دست به دستگيری وسيع جوانان به بهانه های مختلف زده و اين دستگير يها ی جوانان در ميهمانيهای خصوصی و خانواده گی ، حمله و هجوم به خانه های مردم برای جمع آوری بشقابهای ماهواره ای و پلمب کردن مراکز ارائه دهنده خدمات انترنيتی صورت گرفته است و صد ها تن را دستگير و زندانی نموده اند ۰ در اين ميان دهها تن از فعالين دانشجويی از ماهها قبل توسط بيداد گاههای رژيم احضا ر شدند و بخشا با ز داشت هستند ۰ امروز شلاق زدنهای باز هم بيشتردر ملاء عام ، همه و همه در راستای پليسی کردن و مقابله با حضور و خيزش ديگر باره جوانان و دانشجويان در ساگرد ۱۸ تير است ۰ بی جهت نيست که سران رژيم جوانان کشور را در غرقاب اعتياد و مواد مخدر می خواهند و دست رو دست گذاشته اند و مسعود پزشکيان وزير بهداشت و درمان اعلام می کند: « نزديک به ۲۰ ميليون جوان در معرض خطر مواد دخانی و مخدر در جامعه وجود دارد » ( به نقل از سايت خبری پيک ايران ، ۲جولای ۲۰۰۴) صد البته وقتی در آستانه ۱۸ تير خوابگاههای دانشجويی را که مرکز تجمع و همفکری و ارتباطات دانشجويان است به مانند سال گذشته به بهانه هايی همچون : سمپاشی و سوسک کشی تعطيل می کنند ! تجمع دانشجويان راغير قانونی اعلام می دارند و دبير «شورای امنيت کشور » اعلام می دارد: « هيجدهم (۱۷) تير در قد وقواره ای نيست که برای آن بزرگداشت گرفته شود » وی ادامه می دهد :« حادثه مشهور به هيجده (۱۸) تير که در جايگاه خودش بحث های زيادی ايجاد کرده ، موضوعی نيست که بخواهد تحت عنوان سالگرد و بزرگداشت ، آن هم در بيرون از دانشگاه به آن پرداخته شود و ۰۰۰ به نظر من ضرورتی برای تجمع بيرون از دانشگاهها وجود ندارد» دبير شورای امنيت ادامه می دهد :« درحال حاضر همه ی مسئولان امنيتی انتظامی به حوزه کاری خود اشراف دارند و۰۰۰ و درخصوص حضور نيروهای انتظامی در شهرها و ارتباط آن با سالگرد هيجده(۱۸) تير ، آن را اقدامی مبتنی بر تصميم فرمانده نيروی انتظامی در جهت کنترل ترافيک شهر بر شمرد و گفت: شرايط عادی است و مشکل خاصی وجود ندارد » (خبر نگار خبر گزاری دانشجويان ايران _ ايسنا ، ۶ جولای ۲۰۰۴) در همين زمينه سردار « مرتضی طلائی » اعلام داشت : «قشر دانشجو ، قشر فرهيخته با فرهنگ و روشنفکری است که هرگز از يک روزن دو باره گزيده نخواهد شد و اجازه نخواهند داد که در گرداب تو طئه های دشمنان گرفتار شوند » ( خبرنگار ايرنا ، روز سه شنبه ۱۶ يتر ۸۳) همين حد اظهارات مسئولين دولت خاتمی ، نشان می دهد هراس شان از چيست ؟ وقتی به منازل تهاجم می برند ، محافل دانشجويی (انجمن زنان تارا) را ناجوانمردانه در هم می شکنند و ۴ تن از فعالين انجمن دختران مبارز ( اکرم پرنيان _ هانيه نعمتی _ شيوا نظر آهاری _ مريم خرمی ) در منازلشان بازداشت می نمايند ، تجمع دانشجويان در مقابل سازمان ملل متحد در تهران به دستگيری آنان منتهی می شود ۰ دانشجويان متعرض بمی را در دانشگاه آزاد اسلامی واحد زاهدان به جرم نپرداختن شهره از تحصيل محروم می کنند ، دانشجويان خوابگاه سلامت را بيرون می کنند، امير سالاری دانشجوی دانشگاه رفسنجان را با فشار و زخم به ايست قلبی می کشانند و با ايجاد جو نوچه پروری ، پرونده سازی عليه دانشجويان ، تجسس در امور شخصی و زير پا نهادن به حريم خصوصی دانشجو و غيره ۰۰۰ اين همه نشان از وحشت و هراس رژيم در به صحنه آمدن دگر باره جنبش جوانان ، دانشجويان ، دانش آموزان ، زنان و مادران و پدران ، استادان و معلمان ، پرستاران_ که اعلام داشته اند در روز پنجشنبه ۱۸ تيردر محل خيابان ولی عصر ، همپای دانشجويان در سراسر کشور خواهند بود_ نيروی وسيع ميليونی بيکاران و کارگران و زحمتکشان همه و همه در کنار دانشجويان به اعترای خواهند نشست ۰ هراس رژيم از استقلال اين جنبش اعتراضی از گرايشات درون حاکميت و سفت شدن آنان در پايگان خود است ۰ امروز جنبش طبقاتی و مطالباتی جامعه ايران بر پايه اعتراضات و اعتصابات خود با همه نظم موجود که با ماهيت اين نظام سرمايه داری و ضد حاکميت مردم تعريف می گردد ، مخالف است ۰جنبش دانشجويی برای تحقق خواستها و آن چه پيشروی خود دارد تنها در همراهی و جهت گيری و پيوند يافتگی با جنبش اجتماعی کارگران و زحمتکشان می بايد مسير راه پيمايی خود را طی کند ۰ نبايد گذاشت از تفرقه و جداسری تحرکات تان در داخل کشور، رژيم برای اقتدار موقعيت خود بهره برداری کند و مبارزه شما را فرسوده نمايد ۰ بر پايه توازن قوا و امکانات موجود تنها هم پيوندی نيروهای مبارز و راديکال می توان راه را برای غير قابل حکومت کردن حکو مت گران بست ۰

 ما ضمن گراميداشت خاطره آنانی که جان باختند ۰ در پنجمين سالگرد هيجده (۱۸) تير ۷۸ و جسارت های تهور آفرين شش روز آن سال ، می توان بدون رعب وهراس آفريده شده از جانب رژيم و قوای ضد شورش اش با سازمان دهی همه جانبه تر در طلب وصول: آزادی بی قيد و شرط همه زندانيان سياسی ايران در راستای ويرانی تمامی زندانها و برای در هم شکستن همه ارکان نظام ، مبارزه را حدت بخشيد ۰ باری «حرکت از اين بيش شتابان کنيم »!!

|| 12:06 PM

Tuesday, July 06, 2004

کمیته هماهنگی کارگران اخراجی وبی کاران تهران وحومه
هموطنان! کارگران دانشجویان! در شرایطی که اکنون در ان به سر می بریم وهر روزه به خیل ارتش ذخیره کار وبی کاران در مملکت ما افزوده می شود وحتی انانی که در کارگاه ها وکارخانه جات مختلف وادارات مشغول به کار هستند نیز امید به تداوم کار خود ندارند وهر لحظه منتظر هستند تا با دلایل واهی از کار خود اخراج شده به صفوف بی کاران بپیوندند وهیچگونه امنیت شغلی برای شاغلان نیز مهیا نیست وهیچ مرجعی نیز برای دادخواهی وپیگیری کار این افراد در مملکت وجود ندارد ما بران شدیم که تشکلی از خود کارگران اخراج شده تشکیل وبرای احقاق حقوق خود مبارزه نماییم. رفقا وعزیزان، تا وقتی ما پراکنده هستیم واز حقوق خود بصورت پراکنده دفاع نماییم راه به جایی نخواهیم برد. تجربه یکصد سال عدالت خواهی این را به ما می اموزد که تا دست در دست یکدیگر نداشته باشیم نه تنها براحتی سرکوب خواهیم شد، بلکه صدای فریادمان نیز به گوش کسی نخواهد رسید.
این تجربه ها نه تنها دررژیمهای گذشته بلکه در این بیست وپنج ساله حکومت جمهوری اسلامی بخوبی مشهود وعیان است. دانشجویان تجربه سرکوب خونین هیجدهم تیر را فراموش نخواهند کرد. کارگران تجربه سرکوب خونین خاتون اباد را فراموش نخواهند نمود. پرستاران واموزگاران نیز به همچنین وحال وقت آن رسیده که حاصل این تجربیات را بکار بندیم ودست در دست یکدیگر به مبارزه علیه هرگونه ظلم وبی عدالتی واخراج برخیزیم .دانشجویان ودانش اموزان! شما نیز فردای پس از اتمام تحصیل به خیل ارتش بی کار خواهید پیوست. پس بیایید از هم اکنون دست در دست یکدیگر برای احقاق حقوقمان فریاد بر اوریم. داشتن کار از ابتدایی ترین حقوق انسانی ماست. .
لذا برای تداوم مبارزه وهماهنگ بودن در مبارزه ما بران شدیم کمیته هماهنگی تشکیل و از کارگران اخراجی کارخانه ها وکارگاهها ودفتر خانه هاو تمامی کارگران وکارمندان مشمول وغیرمشمول بیمه تامین اجتمایی اعم از خصوصی ودولتی که به هر دلیل از کار خود اخراج شده ویا در اینده در معرض اخراج قرار دارند وهمچنین خیل ارتش بی کار تمامی انانی که پس از رسیدن به سن قانونی کار اعم از باسواد یا بی سواد با هر مدرک تحصیلی از دانشجویانم با مدارک تحصیلی از اموزش عالی گرفته به پایین که به هر دلیل پس از طی سالها عمر هنوز قادر به استخدام شدن نگردیده وانانی که به اجبار برای معاش خود مجبور به تن دادن به کارهایی شده که در واقع از ان به عنوان کار نمی شود نام برد وتنها بی کاری پنهان می باشند مانند سیگار فروشی ومسافر کشی با موتور و........... از تمام این افراد دعوت بعمل می اوریم که به ما بپیوندند تا به اتفاق برای حقوق حقه خود به مبارزه برخیزیم . تمامی کارگران چه در کارگاههای کوچک چه بزرگ باید تحت پوشش بیمه تامین اجتماعی باشند . داشتن کاری با حقوق مناسب که حداقل بتواند معاش ومسکن یک خانواده 5 نفری را تامیین کند . بجای به کار گیری کودکان باید امکان تحصیل رایگان را برای انان فراهم نمود.
کمیته هماهنگی تا برقراری عدالت اجتماعی و تحقق شعار کار مسکن ازادی به مبارزه خود علیه هرگونه بی عدالتی ادامه خواخد داد ودر این راستا دست تمامی سازمانها واحزاب رادیکال وانانی که در مبارزه خود در رابطه با منافع کارگران اهداف روشنی دارند ومواضع روشنی اتخاذ نموده اند را به گرمی می فشارد کمیته با توجه به اینکه دانشجویان پس از مبارزات پیگیر خود با تمامی فرصت طلبهای داخل وفرصت طلبان موجود در اپوزوسیون مرزبندی نموده استقبال وهمراه با انان به استقبال سالگرد هیجدهم تیر رفته ودر تمامی مراسمها واعتراضات انان پیگیرانه شرکت خواهد نمود .کمیته هماهنگی به دانشجویان مرزبندی انان را با سلطنت طلبان این سرکوبگران دیروز وتمامی فرصت طلبان امروز را تبریک وتهنیت عرض می نماید.کمیته هماهنگی از هرگونه اعتراض توسط کارگران کارخانجات مختلف حمایت نموده وانان را برای همبستگی واعتراضات یکپارچه وهماهنگ با دیگر کارخانه ها وصنایع وتشکل بی کاران واخراج شده ها فرا می خواند. کمیته هماهنگی از تمامی حرکات واعتراضات اموزگاران وپرستاران حمایت نموده واز انان درخواست می نماید که برای عبور از پراکندگی مبارزات خود دست یاری کمیته را بفشارند . ما برای عبور از پراکندگی باید با دیگر تشکلات ارتباط گرفته وهرگونه اعتراض را هماهنگ نماییم ومطمعنا مبارزات متشکل به سر منزل مقصود خواهد رسید.چون کمیته فعلا تشکلی نیمه مخفی است لذا برای تماس با ما به ادرس پست الکترونیکی زیر مراجعه نمایید.
اتحاد اتحاد اتحاد
مبارزه پیروزی
برقرار باد عدالت اجتمایی
10/4/83کمیته هماهنگی کارگران اخراجی وبی کاران تهران وحومه
Komite_kargaran_ekhraji@yahoo.com تماس با ما

|| 5:36 AM

:: آرشيو ::



پیوندها
تبجا
تریفه
شبح
مهاباد
زيتون
دیدگاه
بروسکه
مهدیس
صدای ما
اخبار روز
خسن آقا
پيک ايران
نشر بيدار
رادبو فردا
روشنگرى
خاکستری
لینکستون
سیپریسک
سینما متن
آشپزباشی
گزارشگران
من و پالتاک
رادیو برابری
وبلاگ لنگرود
شهسوار تنها
رادیوآوای آشنا
شادی شاعرانه
رادیو همبستگی
رادیو بی بی سی
آلبوم عکسهای زيبا
رادیو صدای کارگران
وبلاگهای دانشجویان
وبلاگ نوام چامسکی
کتابهای رایگان فارسی
لیست وبلاگهای فارسی
وبلاگ های فعال در اکسیر

ليست وبلاگهای به روز شده

powered by blogger